جانقربان | شهرآرانیوز- آنقدر زندگی ما به خدمات وابسته شده است که اگر روزی و روزگاری یکی از این خدمات مانند همین برق بخواهد برای چند ساعت قطع شود، همهچیز بههم میریزد و کلافه و گاهی هم عصبی میشویم؛ بههمریختگیای که به گرماخوردن، آبشدن یخ فریزر و تاریکی نابهنگام خانهها و کوچهها محدود نیست و فراتر از این حرفهاست.
مغازهدار است و لبنیاتی دارد. میگوید: چشمتان روز بد نبیند. دیشب برق ما را ساعت۹ قطع کردند و تا ساعت۱۱:۳۰ بیبرق بودیم. حالا بماند که این کرهها باز میشود و گاهی شیر خراب میشود، مسئله این است که میخواستیم به خانه برویم و نمیشد! این کرکرههای در مغازه برقی هستند و پایین نمیآمدند. شرکت برق که جواب نمیداد. درنهایت به ۱۱۰ زنگ زدیم و گفتیم اگر مغازه ما را دزد بزند چه کسی جواب میدهد؟! گفتند رسیدگی میکنیم. حالا نمیدانم رسیدگی کردند یا نه، ولی ۱۰دقیقه بعد برق آمد و ما هم الکی در منع تردد جریمه شدیم.
سوپرمارکت دارد. به هرکس که میخواهد از داخل یخچال بستنی بردارد، میگوید: از آن یکی یخچال بردارید، این بستنیها از بس برق قطع و وصل شده است، از ریخت افتاده و مچاله شدهاند. به کارخانه گفتهام پس بگیرد، ولی میگویند به ما ارتباطی ندارد، از شرکت برق شکایت کنید! یکی نیست بگوید مگر میشود از شرکت برق شکایت کرد!
گلهاش از پنجشنبه هفته پیش است. میگوید: والا من نمیفهمم که چرا ادارات را تعطیل میکنند و بانکها را میبندند و بازهم برق خانه مردم را قطع میکنند. پنجشنبه دوبار قطعی برق داشتیم و هرکدام ۲ساعت زمان برد، آنهم در اوج گرمای ظهر! من واقعا شک دارم که این آقایان شرکت برقی در این ساعتها برق خانه خودشان را هم قطع کنند!
خانمی سنوسالدار است. میگوید: ما از همان قدیم یاد گرفتیم که درست و کم مصرف کنیم. همیشه هم طبق الگو مصرف میکنیم، اما با پرمصرفها یکی هستیم و در این شرایط تر و خشک را باهم میسوزانند.
مهندسی خوانده و باسواد است. این مرد جوان نیز میگوید: مسئولان باور کنند که بهترین راه و تنهاترین راه قطعکردن نیست! تا آب کم میشود جیرهبندی میکنند، تا برق محدود میشود برق را قطع میکنند! اینکه نشد کار! کمی کار فرهنگی درستوحسابی بکنند. باور کنند که زندگی ما به برق وابسته است و وقتی چند ساعت آن را قطع میکنند، دچار مشکل جدی میشویم.
جوان است و پرسروصدا. میگوید: اینها خودشان را واقعا راحت کردهاند. برای قطعی که میگویند زنگ نزنید و سؤال نکنید. طبق جدول هم که عمل نمیکنند. وقتی هم که شکایتی داری کلا کسی جواب نمیدهد و نیمساعت باید پشت خط باشی!
پیرمرد عصابهدست دیگری هم که از قطعی برق شاکی است، میگوید: ما که پیریم و ناتوان، دستکم وقتی چراغ روشن است، به نور آن امید داریم و نمیترسیم. وقتی برق میرود مدام نگرانیم که یک وقت یکی از روی دیوار نیاید و من و این زن را خفه کند و همین شندرغاز را هم ببرد.
حرفها و مشکلات مردم بسیار است و از بیبرنامگی و بیبرقیای که وقتوبیوقت سراغ خانهها و دکانهایشان میآید، شاکی هستند؛ بیبرقیای که بعد از سالها وابستگی حالا ترک حتی یک ساعت آن هم بسیار دشوار است و مردم توقع دارند همانطور که در مصرف همراهی میکنند، شرکت برق نیز در زمینه روشنایی آنها را همراهی کند.